چولوو بعد از مرگ مادربزرگش خیلی ناراحت و گوشهگیر شده بود تا اینکه دوستش ازش خواست به خونه ی اون برن. اونجا با خواهر دوستش که اتفاقی چند روز قبل موقع سوار شدن اتوبوس باهم مواجه شده بودن ملاقات میکنه و شبی که از خستگی روی تخت جیون (خواهر دوستش) خوابیده بود...