یونگ جوون توی تعطیلات دانشگاه چند روزی رو خونه دوستش میمونه. وقتی بدن و چهره ی ناز مامان دوستش رو برای اولین بار دید پشماش ریخت... ولی اون نباید به شورت و بدن مامان دوستش فکرکنه.